آنگونه که سالمندان مزرعه کلانتر میگویند و خود آنها هم از بزرگان خود شنیده اند حدود ۱۵۰ سال یا بیشتر از آن که هنوز مدرسه ای ساخته نشده بود و خانوادهها بچههای خود را نزد استادهای خانگی میفرستادند تا خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند، این استادهای خانگی چندین نفر بودهاند ولی معروفترین آنها روانشاد استاد بهرام ماندگار مهری بوده است (بهرام موند)، تا اینکه با سر پرستی شادروان اردشیر خسرو بهمردی که کدخدای روستا بوده است مدرسه ای در میان ده ساخته میشود که هنوز بازمانده آن وجود دارد و در حال حاضر خانه مسی یکی از اهالی میباشد.
پس از آماده شدن مدرسه بچه ها همگی برای یاد گیری به مدرسه ده میرفتند و شادروان استاد بهرام ماندگار هم آموزگار مدرسه شد.
پس از استاد بهرام ماندگار استاد بهرام خداداد منوچهری که از بمبی به مزرا بر گشته بودند بعنوان آموزگار برگزیده شدند و چند سالی ایشان آموزگار روستا بودند، ن و مردان سالمندی هنوز وجود دارند که شاگرد استاد بهرام خداداد بودهاند، گویا پس از چندی استاد بهرام دوباره راهی بمبی میشوند و پس از ایشان یک نفر بنام بهرام اسفندیار بهمردی از اهالی شریف آباد اموزگاری روستا را بعهده میگیرد و پس از ایشان باز هم یک نفر از شریف آباد بنام بهرام خدابنده شهمردان اداره مدرسه را عهده دار میشود "جالب است که نام همه استادان بهرام بوده است".
استادانی چون استاد اردشیر دبستانی و استاد کریمداد سلامتی هم به عنوان استادان ارشد گاه به گاه میآمدند و از بچهها امتحان میگرفتند . گرچه آموزگاران شریف آبادی در خانههای اهالی محل از جمله منزل اردشیر آبادان و یا رستم بهرام ساکن بودند ولی برای رسیدگی و سرکشی به خانواده و یا امور کشاورزی خود ناچار بودند که بین شریف آباد و مزرعه کلانتر با دوچرخه یا پیاده در رفت و آمد باشند و این کار را بسیار دشوار میکرد به همین مناسبت مردم ده به این اندیشه افتادند تا دوباره از بین اهالی کسی را برای اموزگاری بر گزینند از روانشاد اردشیر نمیری درخواست شد تا اموزگاری ده را بپذیرد و ایشان پذیرفتند
در سال ۱۳۱۵ یا۱۳۱۶ خورشیدی روانشاد جمشید استاد بهرام ورجاوندی که یکی از خیر اندیشان و نیکو کاران مزرعه کلانتر بودند از بمبی به مزرعه کلانتر باز گشتند و با هزینه شخصی خود مدرسه دیگری ساختند و در نظر بود مدرسه موجود که حالا مدرسه کهنه نامیده می شد مدرسه دخترانه باشد و مدرسه نوساز از آن پسران باشد، و گویا زمان نه چندان درازی هم چنین شد
روانشاد استاد اردشیر نمیری زمان طولانی اموزگاری روستا را به عهده داشتند و چه آموزگار شایسته و با تدبیری بودند، بسیاری خاطرات خوش دوران اموزگاری ایشان را به یاد دارند، زمانی که ایشان آموزگار بودند در ایران سازمان پیشاهنگی بوجود آمده بود و استاد اردشیر چند روزی در کلاس پیشاهنگی شرکت کرده بودند و آموزشهای اولیه را فرا گرفته بودند و آنها را به بچهها میآموختند، برای نمونه بچه ها آموخته بودند وقتی از کوچه و محله میگذرند و بزرگتری را می بینند سلام پیشاهنگی بدهند .
استاد اردشیر تا سال ۱۳۲۵ آموزگار روستا بودند و پس از آن به تهران کوچ و در تهران کارمند انجمن زرتشتیان تهران شدند و به جماعت خدمت میکردند، چند سالی پس از انقلاب اسلامی ایشان با خانواده به ایالت متحده آمریکا مهاجرت نمودند و تا پایان عمر در آمریکا ماندند و همان جا دار فانی را وداع گفتند روانشان شاد و بهشت برین جایگاهشان با د
پس از مهاجرت استاد اردشیر به تهران آقای بهمرد اسفندیار بهمردی آموزگار روستا شدند، زمان طولانی آموزگار روستا بودند و ایشان هم براستی آموزگار دلسوز و خوبی بودند و مدرسه را به خوبی اداره میکردند . باخشکیدن قناتها یکی پس از دیگری و کوچ اجباری مردم از روستا تعداد دانش آموزان رو به کاهش گذاشت تا اینکه خود استاد بهمرد هم مجبور به ترک روستا شد .
به هر حال، پس از رفتن ایشان ۲ دوره یکساله از سپاه دانش آن روزگاران، آموزگار خواسته شد که فرستادند و پس از آن مدرسه تعطیل و بسته شد
درباره این سایت